خشونت ديني در ميان مسلمانان

ساخت وبلاگ

 

خشونت ديني در ميان مسلمانان

يكي از عوامل  گرايش مهاجران مسلمان ساكن كشورهاي اروپايي و آمريكا به خشونت، رفتار نامناسب دولت هاي غربي عليه آنان است.  سردمداران اروپا و جهان مسيحي ترسي فزاينده و عميق نسبت به اسلام دارند، اسلامي كه براي بسياري از اروپائيان دلزده از مسيحيت، مدرينته و جوامع صنعتي جايگزيني ارام بخش و موثر است كه ازادي و رهايي از پوچ گرايي و زخم هاي ناسور دنياي جديد را برايشان به ارمغان مي اورد. از اوايل قرن اسلام توانست در سطح فردی شماری از اروپاییان و مردم امرياك را به خود جذب کند که به‌دنبال گسست از سنت در جهان مدرن بودند از سياه پوستاني كه در پي هويتي مستقل در مقابل نگاه نژادپرستانه حاكم بر آمريكا بودند و تا مسيحيان سابق اروپايي كه در جست و جوي معنا و مفهومي جديد در جهان بي معناي امروزين اند، همه مشتريان جديد اسلام از نيمه دوم قرن بيستم بوده اند. بعد از جنگ جهاني دوم  از يك طرف زماني كه ناكارامدي مدرنيته در حل مشكلات بشري، زخم هاي عميقي را بر پيكره جوامع صنعتي وارد كرد. و از طرف ديگر مسيحيت هم كه ديگر رمقي براي بازيابي و بازسازي خود نداشت، اسلام جايگاه ويژه اي يافت، طرفداراني زيادي را به خود جلب كرد. ترك­هاي مسلمان در آلمان و و اعراب در امريكا بستري را فراهم كردند تا رويكرد ازادي خواهانه و برابر طلبانه اسلام معرفي شود.  شايد يكي از دلايل ظهور دوباره مسيحيت را در آمريكا و پيوند مسيحيت و ميهن پرستي در آمريكا و يا روي كارآمدن دولت­هايي كه  در اروپا علاوه بر دغدغه­ي سكولاريزسيون و مدرنازيسايون، سعي در بازيابي پيوندهاي مسيحي خود  داشتند را مي­توان به حساب همين ظهور و رونق اسلام دانست. در واقع هويت اروپايي با ورود اسلام به خطر افتاد و هم و غم اروپا و امريكا در حفظ اين هويت بود چراكه اعتقاد دارند فرهنگ اروپایی ضرورتاً فرهنگی مسیحی است، و هر چیز اسلامی‌ای، برای اروپا بیگانه و مسئله‌ساز است. قدرت گرفتن حزب دموكرات مسيحي در آلمان، ممنوع شدن ساخت مناره ها در سوئيس، ممنوعيت پوشيدن برقع در فرانسه و بلژيك و گسترش مسيحيت اوانجليستي در امريكا را مي توان واكنشي به اين جريان دانست.

جريان هاي  افراطي  راستگرا مانند مانند جبهۀ ملی در فرانسه، لیگا نُرد در ایتالیا، پگیدا در آلمان، و جریان‌های مشابه دیگر در اروپا و امريكا شكل گرفت و تقويت شد و تلاش نمود تا اسلام را به حاشيه ببرد و مسلمانان را مانند يهوديان قرون وسطا كه در گتوها و دور از اروپاييان زندگي مي كردند، در مرتبه اي پايين تر از هويت اروپايي پرورش دهند و با نگرش هاي نژاد پرستانه و  تبعيض اميز به انها فشار بياورند تا خود را براي همرنگ كردن با فرهنگ غرب، از فضاي اسلامي دور كند. اما اين نگرش فقط تا حد كمي موفقيت اميز بود. چراكه باعث شد گروهي از جوانان مسلمان، به جاي آنكه در فرهنگ غربي هضم شوند، سرخورده از تبعيض هاي اشكارا در غرب، به گروه هاي افراط گراي اسلامي مانند القاعده بپيوندند. به اعتقاد اولويا روا، اسلام پژوه ومتفكر سرشناس فرانسوي، القاعده مشخصا جنبش نسلی است که از جوانانی تشکیل شده که خودشان را از خانواده‌ها و محیط اجتماعی‌شان جدا کرده‌اند و حتی به کشور خودشان علاقه‌ای ندارند. تعداد عجیب و غریبی از جوانان، در حال جذب شدن به القاعده‌اند. این واقعیتی است که متوجه شده‌ایم، اما به اندازۀ کافی به آن دقت نکرده‌ایم. این نوکیشان، شورشیانِ بی‌هدفی هستند که اگر سی سال زودتر به دنیا آمده بودند، به گروه هاي چريكي چپ گرا می‌پیوستند.

 

دین پژوهی...
ما را در سایت دین پژوهی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3montaghedan13 بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 16 دی 1399 ساعت: 7:36